آقای رحیمپور ازغدی به بررسی وضعیت ژئوپلیتیک اروپا و میزان استقلال واقعی اتحادیه اروپا پرداختند. ایشان گفتند اروپا، به معنای یک کل واحد و مستقل، عملاً وجود خارجی ندارد و آنچه «اتحادیه اروپا» نامیده میشود، تنها پوششی برای ساختاری است که درون آن چند کشور محدود همه تصمیمها را اتخاذ میکنند.
اروپا؛ واقعیت یا تصور؟
رحیمپور ازغدی توضیح دادند که مفهوم «اروپا» بهعنوان یک قدرت واحد، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. به باور ایشان، اروپا عملاً به دو یا سه کشور اصلی خلاصه میشود و دیگر کشورهای اروپایی تحت سلطه و فاقد اراده مستقل هستند. به همین دلیل، تصویر ارائهشده از اتحادیه اروپا بهعنوان یک بلوک قدرتمند، نادرست و ساختگی ارزیابی میشود.
قدرتهای اصلی تصمیمساز
ایشان گفتند در ساختار اروپا، تنها سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان نقش تصمیمگیرنده دارند. سایر کشورهای اروپایی، نه تنها قدرت تأثیرگذاری ندارند بلکه تابع تصمیمات همین چند کشور هستند و عملاً استقلال سیاسی واقعی از خود نشان نمیدهند.
آلمان؛ بدون استقلال سیاسی
رحیمپور ازغدی تأکید کردند که آلمان همچنان در وضعیتی مشابه «مستعمره آمریکا» قرار دارد و این وضعیت از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون ادامه یافته است. به گفته ایشان، نمونههای زیر نشان میدهد که آلمان یک کشور کاملاً مستقل محسوب نمیشود:
وجود هزاران نیروی نظامی آمریکا در خاک آلمان
نبود ارتش مستقل برای سالها
قانون اساسی تدوینشده تحت نظارت ایالات متحده
خروج نکردن آمریکا از آلمان پس از اشغال
قرار گرفتن آلمان بهعنوان عضو «+1» در فرمت ۵+۱ که نشاندهنده کمبود استقلال آن است
انگلیس و فرانسه؛ قدرتهای افولکرده
ایشان گفتند انگلیس و فرانسه دیگر ابرقدرتهای قرون گذشته نیستند. در آن دوران، این دو کشور همراه با روسیه بخشی از ساختار قدرت جهانی بودند؛ اما امروز، از نظر اقتصادی و نظامی در سطحی ضعیف قرار دارند و برای حفظ منافع خود به آمریکا وابستهاند. به تعبیر ایشان، این کشورها بدون حمایت آمریکا نقش مهمی در تحولات جهانی ندارند و استقلال آنها بیشتر ظاهری است.
جمعبندی
رحیمپور ازغدی نتیجه گرفتند که اروپای مستقل از آمریکا وجود ندارد. آنچه امروز دیده میشود، مجموعهای وابسته و تابع ساختار قدرت آمریکاست؛ ساختاری که تنها چند کشور محدود آن را هدایت میکنند و باقی اعضا نقش تعیینکنندهای ندارند.