برای حفظ ابتکار عمل و خنثیسازی نقشه دشمن باید حرکتهای او را دقیق و عمیق شناخت. هر تصمیم عملیاتی—from پیشروی تا عقبنشینی—تنها زمانی اثربخش است که بر پایه تحلیل راهبردی و پیشبینی نقشه دشمن اتخاذ شود. این نوشتار به اهمیت فهم نقشه دشمن، پیشگیری از افتادن در دامهای تاکتیکی و ضرورت عقبنشینی استراتژیک در زمان مناسب میپردازد.
برای موفقیت در میدان نبرد، اصل اساسی این است که ابتکار عمل حفظ شود و اقدامات تحت تأثیر تحرکات دشمن قرار نگیرد. دستیابی به این هدف تنها زمانی ممکن است که نقشه دشمن بهوضوح تحلیل و درک شده باشد. فهم اینکه دشمن چه میخواهد و چگونه پیش میرود، مبنای طراحی عملیات مؤثر است.
یکی از اشتباهات رایج، سادهانگاری رفتار دشمن است. اگر پیچیدگی مانورهای او درک نشود، ممکن است تصمیمهایی گرفته شود که دقیقاً در راستای اهداف دشمن باشد. این جزو دامهای راهبردی است که با تحلیل سطحی به وجود میآید و میتواند مسیر عملیات را منحرف کند.
طراحی عملیات، بدون دانستن نقشه دشمن، ممکن است بهکلی اشتباه شکل بگیرد. زمانی که تصویر روشنی از برنامه دشمن وجود داشته باشد—مثلاً برای چند ماه آینده—طراحی عملیات با دقت و هوشمندی بیشتری انجام میشود. اما وقتی این تصویر مبهم باشد، احتمال خطای راهبردی افزایش مییابد.
گاه تحلیل نقشه دشمن نشان میدهد که پیشروی—با وجود ظاهر موفقیتآمیز—اقدامی اشتباه است. ممکن است دشمن در انتظار لحظهای مناسب برای محاصره باشد. در چنین شرایطی، بهترین تصمیم عدم پیشروی و حتی عقبنشینی هدفمند است.
این عقبنشینی، نه نشانه ضعف، بلکه اقدامی هوشمندانه برای خنثیسازی تله دشمن است. با تغییر موقعیت، امکان قیچیکردن از بین میرود و نقشه دشمن بیاثر میشود.
برای جلوگیری از افتادن در دام دشمن، باید عملیات را نه بر اساس ظاهر تحولات، بلکه بر پایه هوشمندی راهبردی و شناخت عمیق نقشه دشمن پیش برد. گاه بزرگترین پیروزیها در گرو تصمیمهایی هستند که در ظاهر خلاف عرف به نظر میرسند، اما در میدان عمل مانع تحقق اهداف دشمن میشوند.